11 فروردین اخبار صنعت گردشگری
زایندهرود؛ محملی برای ترویج فرهنگ و هنر اصفهان
بسیاری از محققان معتقدند در طول تاریخ، زایندهرود همواره محملی برای ترویج و توسعه فرهنگی هنری فرهیختگان و حتی مردم اصفهان بشمار میرفته است.
حسین تحویلیان، هنرمند نقاش اصفهانی در یادداشتی نوشت: بیتردید همگان معتقدند زایندهرود فقط یک رود جاری در اصفهان نیست که صرفاً از این شهر عبور میکند، بلکه مسیر این رود، همواره بستری برای ایجاد مجموعهای از ساختارهای فرهنگی هنری در اصفهان است بهگونهای که زایندهرود در طول تاریخ پرفراز و فرود فلات مرکزی ایران، محملی برای ایجاد زایندگی فرهنگی و هنری بوده و حتی منبع الهام بسیاری از هنرمندان و صاحبان فکر و اندیشه در اصفهان بوده و هست به گونهای که حیات اجتماعی و فرهنگی اصفهان در ادوار مختلف وابستگی مستقیمی با جاری بودن زایندهرود دارد.
از روز سوم فروردین سال۱۴۰۳ در راستای احقاق حقابه کشاورزان شرق اصفهان خروجی سد زایندهرود افزایش یافت و زایندهرود شامگاه روز چهارم به اصفهان رسید و پلهای تاریخی اصفهان را همچون فرزندی در آغوش کشید، تا یکبار دیگر حیاتبخشی خود را اثبات کند و از زبان مردم و بهویژه گردشگران فریاد زند که این جریان باید همیشگی باشد تا حیات اجتماعی و فرهنگی اصفهان همچنان ادامه یافته و جریان زندگی، چونان گذشته در نصف جهان میبایست جاری باشد.
گزارشهای مورخان و محققان حاکی است که زایند رود از دیرباز در پهنه فرهنگی اصفهان بهویژه جهان شهر تاریخی اصفهان، منبع الهام متفکران و هنرمندان بسیاری بوده است، لذا آثار مختلف و البته ویژهای با الهام گرفتن از جاری بودن آب و همزمان با عبور زنده رود از میانه شهر اصفهان همزمان با گام نهادن در کنار و یا شاید هنگام نشستن در کرانههای رود خلق شده است.
با توجه به اینکه اصفهانی و ساکن اصفهان هستم، در اکثر مواقع، منابع مطالعاتی تصویری من برای خلق آثارم از اصفهان است، لذا زایندهرود نیز چه زمانی که سرشار از آب بوده و چه زمانی که خشک میشود یکی از منابعی است که بر روی آن کارکردهام و تعداد کثیری از آثار من درباره این رودخانه یا رگ حیاتی اصفهان شکل گرفته است.
با الهام از زایندهرود چندین مجموعه با عناوین مختلف درباره زایندهرود توسط اینجانب خلق شده است؛ مانند مجموعه «پرواز» که دربارۀ تالاب گاوخونی است، یا مجموعه «عبور» که درباره زایندهرود است و مجموعههای دیگری که به خشکی و کمآبی زایندهرود میپردازند.
بیتردید آب از موضوعات و نکات مهمی است که در اکثر آثار هنرمندان اصفهانی بهویژه در محدوده فلات مرکزی ایران حتی در دوران کهن نیز قابل مشاهده است، بهگونهای که زایندهرود فقط یک رود در اصفهان نیست بلکه نوعی از فرهنگ، سنتها و پدیدآورنده مجموعهای از فرهنگ زیست انسانی است بهگونهای که اگر به سرچشمه زایندهرود تا جایی که به تالاب گاوخونی میرسد، توجه کنیم، همواره بر ادبیات و حتی اشعار شعرای فلات مرکزی ایران تأثیرگذار بوده است.
با این وصف زایندهرود نهفقط بهعنوان رودی که از جایی سرچشمه میگیرد و در جایی به انتها میرسد، بلکه دقیقاً معادل نام آن، همیشه یک زایندگی فرهنگی و تصویری در اصفهان پدید میآورد که منبع الهام بسیاری از هنرمندان اصفهان بوده و هست، بنابراین زیست ما بهعنوان کسی که در چنین منطقهای از ایران زندگی میکند، مرهون همین رودخانه، آبوهوا و این فضا است که حذف آن نیز بهنوعی اتفاقات دیگری که بسیاری از آنها ناخوشایند است، مانند تغییر کسبوکارها و حتی مهاجرتها را رقم میزند، بنابراین به نظر میرسد که رسالت بسیاری از هنرمندان این است که به این قسمت بپردازند و بر آن تمرکز کنند. لذا آثاری که خلق میشود مخاطب خاصی دارد و بیتردید مخاطبان چنین آثاری عموماً با آنها ارتباط برقرار میکنند و مختص قشر خاصی نیست.
با توجه به تاریخ پرفراز و فرود فلات مرکزی ایران و طی مطالعات مختلف به این نتیجه رسیدهام که در فضای معماری و با انعکاس آن در بسیاری از کاشیها و حتی رنگ آنها، حضور رود و رودخانه در بسیاری از آثار هنری نقاشان و نوع موادی که مورد استفاده قرار میگیرد، مؤثر بوده است بهگونهای که اگر دقت داشته باشیم آثار نقاشی اصفهان بیشتر بهصورت آبرنگی و روحی است؛ در حالی که منطقهای مانند تبریز بیشترِ آثار رنگ و روغنی و جسمی را به خود اختصاص داده که احتمالاً برگرفته از منطقه و زیست است که حالت کوهستانیتر دارد. جالب است که هنرستان هنرهای زیبای اصفهان که مجموعهای هنرمندپرور است، دقیقاً در مقابل رودخانه واقع شده و اکثر اساتید از همان شروع هنرستان، هنرجوها را از گذشته تاکنون به کنار رودخانه میبردند تا طراحی و نقاشی کار کنند که نقش آن در آثار هنرمندان منعکس شده است.
بیتردید امتداد خشکی زایندهرود هم بر آثار هنرمندان تأثیر گذاشته به گونهای که آثار خود من از رنگ آبی به سمت رنگهای دیگر سوق یافت، با این حال این موضوع باید بهطور دقیق مورد مطالعه قرار گیرد، اما شواهد حاکی است که خشکی و خشنی روحی غالبی است که نتیجه خشک شدن زایندهرود بر تفکر هنرمندان بوده و این رفتار هنری را در تفکر بسیاری از افراد شاهدیم. پرداختن به اموری غیر از طبیعت را امروزه بیشتر در آثار هنری میبینیم که شاید این موضوع نیز نوعی از خشکشدگی رودخانه الهام میگیرد.
به هر ترتیب مسئله زایندهرود باید در سطح کلانِ کشور حل شود و مسائل ایجاد شده در نتیج این موضوع از جمله اثرگذاریاش در رفتارهای اجتماعی بهقدری زیاد است که عدم انعکاس آب در آثار هنری شاید موضوعی جزئی باشد، هرچند که در ماندگاری، نکته عمیقی را تولید میکند، زیرا آنچه باقی خواهد ماند اثر هنری است.
Sorry, the comment form is closed at this time.